| چهار شنبه 6 خرداد 1394|20:8 | الهام |

به من مجوز چاپ نمی دهند

میگویند داستانی که نوشته ای قابل باور نیست

اما من فقط خاطراتم را نوشته بودم

| جمعه 1 خرداد 1394|10:34 | الهام |

حواست به دلتنگی هایم نیست؟

نباشد...

ولی می دانی

به این شب های بلند،

چقدر آغوش بدهکاری...؟!

 

| جمعه 1 خرداد 1394|10:33 | الهام |

انگار تمام دنیا جمع شده اند و مرا نگاه میکنند

تا ببینند که شانه های من

تاکجا و تا کی میتواند

زیربار مسئولیت مقاومت کند و استوار بماند

شاید خیال من اینگونه است

و همه تصورات من هستند

شایدهیچکس به اینها اهمیتی نمیدهد

ومن در دنیای خود ساخته ی خود اسیرم

 

| جمعه 1 خرداد 1394|7:4 | الهام |